گردش ایام

حرص

پنجشنبه, ۶ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۲۹ ق.ظ

دارم به این فکر میکنم که هیچ اتفاق بدی توی زندگی من نمیفته، به جز اون اتفاقایی که خودم میندازمشون. یعنی خودم مستقیما توشون نقش اصلی رو دارم. 

.

دیروز مامان اینا یه مقدار پول رو بدون اینکه هماهنگ کنن ریختن به حساب. و من که کلا به هم ریخته بودم، بعد از اون به هم ریخته تر هم شدم. 

بعد از اینکه یه هو‌ نرخ خیلی بالا رفت، با خودم فکر کردم، چه شانسی اوردم که رفتن پول رو اون موقع پرداخت کردن! حداقل اونقدر گرون دیگه نخریدم!!

.

.

.

اینجوری شد که الان چند ساعته کمتر سر چیزایی که بهم میریختن منو کمتر بهم میریزن و فکر میکنم حتما ( صادقانه بخوام بگم، شاید) حکمت و خیریتی داره.

.

از دیشب که رفتیم دنبال ع و خیلی دیرتر از زمانی که قرار بود بیاد، اومد، و قبلش که با خواهرم رفتم بیرون، به خاطر کار من، شدیدا دارم به این فکر میکنم که همه جوره،همه جوره خودم رو بزارم در اولویت. 

اینکه همه آدمهای دور و برم هر چقدر هم منو دوست داشته باشن، به قول مامانم، کم مونده باشه جونشون رو در بیارن بدن به من، اولا که همچین کاری نمیکنن، دوما هنوز خودشون در اولویت هستن. 

به خاطر همین هم، حرص خوردن برای چیزای الکی رو کلا گذاشتم کنار، که میشه همه چیز در واقع! همه چیز!

  • صبا میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی