گردش ایام

برگشت۱

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۳ ق.ظ

امروز عازمم. برای چند روز قراره خونه باشم و دوباره برگردم. 


برای توی هواپیما دارم برنامه ریزی میکنم که آهنگ گوش بدم و کتاب بخونم. میخواستم دو تا کتاب بخونم که مطمئنم این کار رو نمیکنم پس فقط کتاب جدید طاهره مافی که انگلیسی هست ( و در نتیجه سرعت گیر هم هست) میخونم. احتمالا اگر حوصله داشته باشم، کتابهایی که دوستم هم ایمیل کرده رو میخونم یکمی!


۱- چند وقتی هست دارم قانون جذب گوش میدم این طرف اون طرف و خیلی وقت هست که چند تا مقاله دانلود کردم که بخونم و هنوز نخوندم.

یک اصل کلی داره که میگه انقدر تو ذهنتون با این و اون دعوا نکنید، مشاجره نکنید و خودتون رو در حال جر و بحث تصور نکنید. کاری که این یکی دو روز آخر من شدیدا دارم انجام میدم. و یه هو stop کردم. دیگه بحث نکردم. دیگه اصلا ذهنم توانایی و "علاقه ای" به بحث کردن نداره. 

شاید چون با خودم بحث کردم و با دیگرانی این مساله رو درمیون گذاشتم و با به زبون اوردنش از ذهنم خارجش کردم دیگه. حتی اگر الان دربارش فکر کنم، فکرم critical  هستش نه آزار دهنده.  


۲- قبلا نوشته بودم درباره آرزوها و اینکه خیلی طول کشید که آرزوهای خودم رو داشته باشم و این حرفا...

این چند روز آخر یکمی با یکی درباره آرزوها، ترسها، پشیمونی‌ها، نقاط قوت و ضعف و اینکه هر کسی باید لیستی از این موارد داشته باشه صحبت کردم. به زودی لیستم رو تهیه میکنم و یه جایی ثبتش میکنم. 

همینطور با چرخ زدن توی اینستا بالاخره یکی بهم حرف خودم رو گفت و گفت به جای رویا و آرزو، هدف داشته باشین...چون من هیچ وقت هیچ رویا و آرزویی نداشتم اما هدف و خواسته چرا. منتها چون درباره احساس  هم حرف زده میشد و من هیجان زده نمیشدم از اهدافم، فکر میکردم که خوب نیستن، در حالی که حسی که تصور رسیدن به اهداف به من میداد، آرامش بود و اون چیزی هست که منو شاد میکنه و لازم دارم....

گفتم که بگم این چیزی بود که من بعد از سالها فهمیدم. اگر شما هم احساساتتون با بقیه فرق داره خیلی خودتون رو اذیت نکنین،اصلا لازم نیست شما خودتون مطابق با حرفای دیگران، بزرگان، نخبگان و غیره برنامه ریزی کنید، همه ما یک تنظیمات کارخانه داریم که اگر بهش بها بدیم و سرکوبش نکنیم، کارمون رو راه میندازه. البته که این حرف به معنی این نیست که جستجوگر و پرسشگر، به دنبال آگاهی و تجربه نباشیم. منتها اگر عاشق پاریس هم نبودیم لازم نیست از دوست نداشتن کتاب " پاریس جشن بیکران"  حس بدی داشته باشیم. میتونیم کتاب رو بدون اینکه عاشق پاریس باشیم، بخونیم و دوست داشته باشیم!! اگر با روحیاتمون میخونه!

  • صبا میم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی